آفتاب نیوز :
خلیلی در گفت وگوی عیدانه که با ویژه برنامه رادیو پرسپولیس داشته، برای اولین بار در مورد جدایی خود از جمع سرخپوشان توضیحاتی جالب را ارایه کرده و به تصمیم علی دایی در خروج او از لیست سرخپوشان پرداخته است.
آقای گل پرسپولیس در لیگ هفتم که قرار بود در لیگ چهاردهم نیز به پرسپولیس ملحق شود و در نهایت با تصمیم حمید درخشان انتقالش به جمع قرمز ها انجام نشد، در این خصوص نیز حرف های تازه را به زبان آورده است.
محسن خلیلی در مورد خوشحالی معروف سلام نظامی که برای اولین بار از سوی او در پرسپولیس انجام شد، می گوید: «شب بازی با استقلال در هتل بودیم یکی از دوستانم که خیلی پیگیر بود و هوادار سرسخت پیگیر بود و مسافرت و بازی خارج از خانه و هتل تیم را می آمد. آن شب همینجوری به من گفت مطمینم این دربی رفت گل می زنی، گفتم حالا ببینیم چه خواهد شد، بازی سختی است و دربی اول من است و شاید گلزنی سخت باشد.»
او در ادامه توضیحاتش می گوید: «گفت نه من مطمینم گل می زنی. فقط یک قولی به من بده، وقتی گل زدی بیا سمت جایگاه 36 من آنجا نشسته ام یک احترام نظامی بده. حالا من گفتم احترام نظامی برای چیست؟ گفت تو چه کار داری.»
مهاجم سابق سرخپوشان که در دربی رفت و برگشت لیگ هفتم گلزنی کرد، در این مورد عنوان کرد: «حالا جالب است که من در آن هیاهو و فشار و استرس، دقیقه 84-85 یک هیچ عقب بودیم و استادیوم هم نیمه قرمز ساکت ساکت بود، آن طرف هیاهو بود. وقتی سر را زدم رفت توی گل، عجیب است من ارش دوستم در ذهنم مانده بود، رفتم آن سمت و احترام نظامی گذاشتم. دربی بود هم رفت و برگشت رفتم سمت جایگاه 36 احترام گذاشتم. فکر می کنم خوشحالی خوبی بود.»
محسن خلیلی که یک مصدومیت رباط صلیبی داشت، در مورد آن روز ها توضیح می دهد: «مقصر خودم بودم. بازی سوریه رباطم آسیب دید و بعدش اصرار داشتم که عملش نکنم. مثل داستان عیسی، یکی می گفت پاره است و یکی می گفت پاره نیست، هی لفت دادیم و طول کشید و یک ذره زمان برد. بعد رفتیم در اردوی اسپانیا با تیم ملی و آنجا پیچید. از آنجا رفتم آلمان و جواد نکونام هماهنگ کرد، آنجا دکتر گفت پنجاه درصد پارگی داری و ریسک است که ادامه بدی، به نظرم عمل کن.»
او در مورد عمل جراحی خود عنوان کرد: «بعد دیگر دل را زدیم به دریا و عمل کردیم، اما چند ماه دیرتر. بعد که برگشتم زمان برد تا به شرایط ایده آل برسم. خدا بیامرز کرانچار سرمربی بود و کم و بیش بازی کردم و به شرایط ایده آل رسیدم. علی دایی آمد و شرایطم خوب شد و در نیم فصل 11 گل زدم. فکر می کنم شش گل حذفی زدم و پنج گل لیگ. تا آخرین بازی گلزنی کردم و در فینال جام حذفی هم گلزنی کردم. بعدش نمی دانم چه اتفاقی افتاد و علی دایی تصمیم گرفت که من در تیم نباشم. بعد از آن نه علی در موردش صحبت کرد و نه من پرسیدم. این اتفاق افتاد و جدا شدم از پرسپولیس.»
خلیلی درباره تصمیم عجیبش برای انتخاب استیل آذین به عنوان مقصد خود گفت: «مقصر خودم بودم، وقتی پرسپولیس من را نخواست، حاج حبیب کاشانی گفت صبر کن من علی آقا را راضی می کنم، من هی منتظر ماندم و ماندم و پیشنهادات زیادی داشتم و همه آن ها را رد کردم. مذاکرات را هم رفتم شهرستان، برای تراکتور رفتم تبریز وصنعت نفت رفتم آبادان و با نفت تهران که تازه آمده بود مذاکره کردم.»
مهاجم سرخپوشان ادامه داد: «هی منتظر پرسپولیس ماندم و روز آخر رفتم استیل آذین. بدون بدنسازی با روحیه خراب و به نوعی می شود گفت با یاد پرسپولیس می خوابیدم و بیدار می شدم. تا چند سال نه پیگیر نتایج پرسپولیس بودم نه بازی ها را می دیدم. به خاطر همین نتوانستم برگردم و فوتبال بازی کنم. شاید اگر ریکاوری خوبی داشتم و یک روانشناس کنارم بود و احساسی رفتار نمی کردم، صفحه زندگی ام را ورق می زدم و می رفتم دنبال یک چالش جدید. اما انتظار برای بازگشت پرسپولیس یک ذره من را اذیت کرد و دیگر نتوانستم فوتبال بازی کنم.»
خلیلی با اشاره به مسایل روحی روانی توضیح داد: «مقصر خودم بودم، پایم هیچ مشکلی نداشت و فقط از لحاظ روحی روانی نتوانستم فوتبال بازی کنم و آخرش هم در 31 سالگی تصمیم گرفتم اصلا فوتبال بازی نکنم، چون هیچ لذتی نمی بردم. شاید، چون بد جدا شدم از پرسپولیس و دوست داشتم در پرسپولیس بازی کنم، این اتفاق افتاد و فوتبال من تمام شد.»
محسن خلیلی با اشاره به اتفاقات لیگ چهاردهم و حضور در تمرینات پرسپولیس اظهار داشت: «آن زمان برای من یک مسیله خانوادگی پیش آمد. مسایل خانوادگی باعث شد از تمرینات دور شوم و به کل رفتم یک گوشه و ورزش را کنار گذاشتم. حدود 6-7 ماه تمرین نکردم، بعد دکتر بهرامی نژاد گفت محسن بیا باهم تمرین کنیم و بدنت را آماده کن برگردی. روزی 2-3 جلسه تمرین کردم و بعد از سه چهار ماه شرایطم را ایده آل کردم.»
وی افزود: «آمدم ورزشگاه درفشی فر، همینجایی که الان هستم. جایی که با علی آقا صحبت کردم را دارم نگاه می کنم. آن موقع یادش به خیر، اولین نفر که به استقبالم آمد هادی نوروزی بود. علی آقا را دیدم و گفتم می خواهم تمرین کنم و برگردم پرسپولیس. یک کمی با من شوخی کرد و گفت اینجا چه کار می کنی و این حرف ها. خلاصه گفت بیا سر تمرین، رفتم سر تمرین با بچه ها خوش و بش کردم، نسل جدید بود و با خیلی از آن ها بازی نکرده بودم. ولی وقتی یکی دو جلسه گذشت و علی دایی شرایط بدنی و فیزیکی من را دید و فهمید چقدر شرایط ایده الی دارم، چون خیلی سخت تمرین کرده بودم و در باشگاه انقلاب تمام رکورد ها را جابه جا می کردم و فقط مشکل هوازی داشتم، علی دایی به بدنساز تیم گفت با محسن تمرین کن به تیم اضافه شود. یعنی قرار شد قرارداد من بسته شود و به تیم بزرگسالان اضافه شوم که بازی تراکتور رسید.»
مهاجم گلزن و پیشین قرمز ها در این مورد ادامه داد: «قرار شد بعد بازی تراکتور من قرارداد ببندم و از بازی بعدی بازی کنم. بازی تراکتور رسید که پرسپولیس باخت و آن روز کذایی که سرمربی سر تمرین بود و یک سرمربی دیگر هم آمد، اتفاق افتاد. شاید قسمت نبود به فوتبال برگردم و در پرسپولیس بازی کنم. آقای درخشان آمد و 9 بازیکن جدید آورد که از آن ها فقط یکی بازی کرد. به من گفتند نمی توانم با تیم تمرین کنم و به من احتیاجی ندارند و یک جمله هم به کار بردند و گفتند نمی خواهند به عقب برگردند.»
خلیلی همچنین گفت: «فرصتی بود که برگردم، اما نشد. انگار نیرویی اجازه نمی داد من دوباره به پرسپولیس برگردم و فوتبال بازی کنم. فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان سرپرست به پرسپولیس برگشتم…»
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "علی دایی و راز بزرگ آقای گل پرسپولیس" هستید؟ با کلیک بر روی ورزشی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "علی دایی و راز بزرگ آقای گل پرسپولیس"، کلیک کنید.