تحقیقات پلیسی در این پرونده از ششم تیر سال ۱۴۰۰ و با مرگ پسر ۳۰سالهای به نام میثم در بیمارستانی در اسلامشهر آغاز شد. بررسیها نشان داد او با ضربه چاقو به سینهاش به قتل رسیده است.
دوست میثم که او را به بیمارستان منتقل کرده بود، در تحقیقات گفت: امشب به جگرکی رفته بودیم که میثم با مردی به نام سعید گلاویز شد و سعید او را با ضربه چاقو کشت.
تحقیقات برای دستگیری سعید آغاز و متهم که سابقهدار بود، دستگیر شد.
مرد جوان در بازجویی گفت: شب حادثه قرص خورده بودم که ساعت ۹ از خواب بیدار شدم. گرسنه بودم و به مغازه جگرکی رفتم. چند پسر با دو خودرو به آنجا آمدند. یکی از آنها به نام میثم با برادرم درگیر شد و او را داخل جوی آب انداخت. میثم مست بود و حالت طبیعی نداشت. دوستانش به این رفتارش اعتراض کرده و او با برادرم روبوسی کرد و گفت او را اشتباهی گرفته است، اما مدام اسم مرا فریاد زد. برای کمک به برادرم به سمتشان رفتم، اما میثم به صورتم ضربه زد. گیج شده بودم و او دستانش را روی گلویم گذاشت و میخواست خفهام کند. برای نجات جانم چاقو کشیدم که میثم گفت : «اگر وجودش را داری بزن.» قوی هیکل بود و با گرفتن کمرم اجازه نمیداد، بروم. به همین خاطر یک ضربه به او زدم. ۱۱سال است که بیماری اعصاب و روان دارم. باور کنید وقتی به صورتم سیلی زد، هیچی نفهمیدم.
با تکمیل تحقیقات و تأیید سلامت روانی متهم به قتل، پرونده برای محاکمه به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در جلسه محاکمه، مادر مقتول بهعنوان تنها اولیایدم درخواست قصاص کرد. سپس سعید در جایگاه ایستاد و گفت: قصد قتل نداشتم. میثم قوی هیکل بود و نتوانستم از دستش فرار کنم. او حالت طبیعی نداشت. سپس یکی از شاهدان درگیری اظهار داشت: آن شب همراه دوستانم سوار ماشین بودیم که میثم را در خیابان دیدیم و سوار کردیم. در ماشین مشروب خوردیم و به جگرکی رفتیم. میثم برادر سعید را اشتباهی زد و همین باعث درگیری آنها شد و سعید هم با چاقو میثم را زد.
در این جلسه مادر قاتل مدعی شد؛ پسرش بیمار اعصاب و روان است و از سال ۱۳۹۱ چندین بار در مرکز درمانی بستری شده بود. قضات دادگاه در پایان سعید را به قصاص محکوم کردند، اما او به رأی اعتراض کرد و قضات شعبه ۵۱ دیوانعالی کشور با نقض حکم خواستار بررسی بیشتر سلامت روان متهم شدند. سعید از سوی کارشناسان پزشکی قانونی دوباره معاینه شد که پزشکان در گزارش خود اعلام کردند؛ متهم دارای اختلال روانی است، اما این اختلال در حدی نیست که قوه اراده و تمیز را از دست بدهد.
به این ترتیب سعید دوباره در شعبه چهارم دادگاه یک کیفری محاکمه و دوباره به قصاص محکوم شد. با اعتراض متهم، قضات دیوانعالی کشور دوباره به پرونده رسیدگی کرده و با نقض رأی، پرونده به شعبه همعرض ارسال شد.
پس از کشوقوس قضایی، سعید برای سومینبار پای میز محاکمه قرار گرفت و قضات شعبه سیزدهم اینبار به پرونده رسیدگی کردند. دراین جلسه مادر مقتول برای سعید حکم قصاص خواست و گفت: رضایت نمیدهم. سعید وقتی در جایگاه متهم ایستاد، با تکرار اظهارات قبلی خود گفت: در دفاع از جانم میثم را با چاقو زدم. اگر او را نمیزدم خودم کشته میشدم.
در ادامه وکیل متهم در دفاع از او گفت: براساس اظهارات شاهدان مقتول رجزخوانی میکرده و فرد دیگری را اشتباهی به جای متهم کتک زده بود. پزشکی قانونی هم وجود الکل در خون مقتول را تأیید کرده است. میثم قویهیکل بود و کمربند متهم را گرفته و مانع فرارش شد. عمل موکلم مصداق دفاع مشروع است.
پس از دفاعیات متهم و وکیلش، قضات شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران وارد شور شده و عمل سعید را دفاع دانسته، اما اعلام کردند او از مراتب دفاع تجاوز کرده است. به همینخاطر او را به پرداخت دیه و ۱۰ سال زندان محکوم کردند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "رهایی مرد جوان از قصاص پس از سه بار محاکمه" هستید؟ با کلیک بر روی حوادث، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "رهایی مرد جوان از قصاص پس از سه بار محاکمه"، کلیک کنید.